خلوص
براي انسان حالتي است كه گفتار و كردار ما نمايانگر آن ميباشد. اگر صفت خلوص بر
دل كسي حكم فرما باشد، گفتار او خالصانه است؛ كارش خالصانه است؛ و ديگر چيزي در
نظرش نيست جز خدا. اگر انسان بتواند به همه ی گفتار و كردارش رنگ خلوص بزند، رنگ
خوبي است. قرآن ميفرمايد:
(صِبْغَةَ اللهِ وَ مَنْ
اَحْسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَةً)[1]
يعني
رنگ خدا چه رنگ خوبي است! همچنين قرآن شريف ميفرمايد: اصلاً دين آمده است براي
عبادت. نه عبادت صِرف، بلكه عبادتي كه رنگ خلوص داشته باشد.
(وَ ما اُمِرُوا اِلّا
لِيَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ حُنَفآءَ)[2]
امر
نشديد جز به عبادت. اما عبادتي كه رنگ خلوص داشته باشد. كسي كه بخواهد كارش نوراني
باشد، پربركت باشد، دنيا داشته باشد، آخرت داشته باشد، بايد مواظب باشد كه نه فقط
به نماز و روزهاش بلكه به همه ی كارهايش اين رنگ را بدهد. همه ی كارهايش مخلصانه
باشد. يعني مثلاً خانم كه خانهداري ميكند، شوهرداري و بچّهداري ميكند، اگر
سعادت دنيا و آخرت ميخواهد، اگر ميخواهد خانه ی او روشن و با نشاط باشد، اگر ميخواهد
اولاد صالحي داشته باشد، و اگر محبت شوهر را ميخواهد، بايد شوهرداري و بچّهداريش
براي خدا باشد؛ رنگ خدائي داشته باشد؛ و اين رنگ خدايي كارهاي او را مبارك ميكند
و ثواب خطّ مقدّم جبهه به اين خانم داده ميشود. هر چه خلوص بيشتر، ثواب بيشتر.
حتّي به جايي ميرسد كه ثواب شهادت هم به اين خانم داده ميشود. يك آقا هم اگر
علاوه بر اخلاص در نماز و روزهاش، در كارهاي دنيايش، يعني زحمتي كه ميكشد تا زن
و بچّهاش در رفاه باشند، تا آبروي او حفظ شود، هم اخلاص داشته باشد، يعني كار را
براي خدا بكند، علاوه بر بركت و نورانيّت در كار ثواب شهادت هم به او داده ميشود.
هر چه مراتب خلوص بيشتر، ثواب براي اين آقا بيشتر. خلوص ممكن است ارزش يك كار را
آنقدر بالا ببرد كه از دنيا و آخرت هم بهتر باشد.
پي نوشت
ها: